روی افرادی که توی خونه ی ما زندگی میکنن اسمی جز دیوونه نمیشه گذاشت! 

دیشب بعدِ یه دعوایی که خدارو شکر فقط لفظی بود انقدر ناراحت و عصبی شده بودم که دلم میخواست زار زار گریه کنم ولی همش بغضمو میخوردم. من خیلی وقته توی دعواها و بحث ها دخالتی نمیکنم و حرفی نمیزنم حتی اگه درمورد خودم باشه. میذارم هرچی دلشون میخواد بهم بگن تا آروم بشن! اینجا فقط ارزش آدما به اندازه رتبه کنکور و نمره های درسیشونه و کسی که چند سال پشت کنکور مونده باشه خیلی حقیر و بی ارزشه. خدا میدونه چقدر تحقیر شدم برای کنکورم. اصلا درکی از شرایط ندارن. وقتایی که دعوا میکنن که سر و صدا نمیذاره آدم درس بخونه وقتاییم که آرومن فکر و خیال آشفتگیه زندگیمون راحتم نمیذاره. نمیدونم میتونم با این اوضاع یه رتبه ی عالی به دست بیارم تا همه ی طعنه ها و کنایه هایی که بهم زده میشه تموم بشه؟!

یه عالمه غم توی دلمه و هیچ کسی محرم نیست حتی برای درد و دل


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها